اروپا به چین وابستهتر شد
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در سالهای اخیر، وضعیت ژئوپلتیک جهان بهویژه در زمینه روابط تجاری بین آمریکا، چین و اتحادیه اروپا دگرگون شده است. پس از همهگیری ویروس کرونا و افزایش تنشهای جغرافیایی و سیاسی، درخواستها برای کاهش وابستگی آمریکا و اروپا به چین افزایش یافته است.
هدف این حرکت کاهش وابستگی به واردات چینی و کاهش ریسکهای ناشی از اختلالات زنجیره تأمین و فشارهای اقتصادی است. این امر باعث شده تا هر سه منطقه به دنبال سیاستهایی باشند تا مبادی وارداتی خود را متنوع کنند.
دادههای گمرکی نشان میدهد که آمریکا از سال ۲۰۱۸ بهطور موفقیتآمیزی وابستگی خود به چین در زمینه کالاهای تولیدی وارداتی را کاهش داده است. در مقابل، اتحادیه اروپا و چین همچنان به یکدیگر وابسته ماندهاند و حتی وابستگی آنها به یکدیگر افزایش یافته است.
این امر حاکی از وابستگی رو به رشدی است که میتواند روابط اقتصادی آینده را پیچیدهتر کند. آمریکا کمترین تنوع در منابع وارداتی را در بین این سه منطقه انجام داده و بخش قابل توجهی از واردات آن همچنان از چند شریک اصلی مانند اتحادیه اروپا، کانادا، مکزیک و چین تأمین میشود.
در چین اتحادیه اروپا تأمینکننده اصلی کالاهای وارداتی است. در پنج سال گذشته، آمریکا و چین در تنوع منابع وارداتی خود پیشرفتهایی داشتهاند و روند تجارت خود را از تغییر دادند. این پوست اندازی در واردات در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ مشاهده شد اما تمرکز واردات اتحادیه اروپا افزایش یافته که نشاندهنده تغییر در دینامیکهای تجاری به نفع روابط عمیقتر با چین است.
تحلیل وابستگیهای تجاری نشان میدهد که در حالی که آمریکا منابع وارداتی خود را برای کالاهای تولیدی متنوع کرده، هنوز هم به شدت به چین در برخی دستهها وابسته است. شاخصهای تمرکز برای کالاهای تولیدی نشان میدهند که آمریکا و چین سطح مشابهی از تمرکز در تأمین واردات دارند، در حالی که وابستگی اتحادیه اروپا به چین بهطور قابل توجهی افزایش یافته است.
در دسته کالاهای کاربر و سرمایهبر، آمریکا در پنج سال گذشته کاهش قابل توجهی در تمرکز واردات از چین را تجربه کرده است. این تغییر به آمریکا این امکان را داده که وابستگی خود به تأمینکنندگان چینی را کاهش دهد و به کشورهایی مانند ویتنام سهم بیشتری دهد. در عوض، اتحادیه اروپا همچنان به شدت به چین برای این کالاها وابسته است و همچنین واردات محصولات مصرفی از اروپا را افزایش داده است. این وابستگی متقابل نشاندهنده استراتژیهای متضاد آمریکا و اتحادیه اروپا در مدیریت روابط تجاری خود با چین است.
در دسته کالاهای فناورمحور تفاوتهای بیشتری در استراتژیهای تأمین وجود دارد. آمریکا از سال ۲۰۱۸ منابع وارداتی خود را متنوع کرده و سهم چین از این واردات کاهش یافته است. در عین حال، چین به اندونزی بهعنوان یک تأمینکننده کلیدی برای این کالاها روی آورده است. تمرکز واردات اتحادیه اروپا در این زمینه تقریباً بدون تغییر باقی مانده و چین هنوز بزرگترین تأمینکننده است که نشاندهنده وابستگی پایدار این اتحادیه به چین است.
در دسته کالاهای با مهارت متوسط و فناورمحور، وابستگی متقابل فزایندهای بین اتحادیه اروپا و چین مشهود است. هر دو منطقه وابستگی خود به یکدیگر را بهویژه در زمینه ماشینآلات الکتریکی و قطعات حیاتی برای خودروهای برقی، افزایش دادهاند. از طرفی دیگر در این دسته تمرکز واردات اتحادیه اروپا افزایش یافته است و سهم چین از این واردات بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. از آنجایی که آمریکا در حال تنوع بخشیدن به منابع خود است، کاهش قابل توجهی را در سهم چین از واردات کالاهای با مهارت متوسط خود تجربه کرده است.
دسته کالاهای با مهارت بالا و فناورمحور نیز لایهای دیگر از پیچیدگی را به تصویر میکشد. آمریکا وابستگی خود به چین برای این کالاها را کاهش داده است، در حالی که تمرکز اتحادیه اروپا به چین افزایش یافته است. این تغییر ناشی از تغییرات در زنجیره تأمین جهانی است و سهم واردات از شرکای کوچکتر در هر سه منطقه بهطور قابل توجهی افزایش یافته است.
با وجود تلاشهای دولت بایدن برای تشویق اتحادیه اروپا به کاهش وابستگی به چین، روندی معکوس در حال ظهور است. وابستگی فزاینده اتحادیه اروپا به واردات چینی چالشهایی برای همکاریهای آینده بین آمریکا و اتحادیه اروپا در زمینه امنیت ملی و سیاستهای اقتصادی ایجاد میکند. تنشهای تاریخی، مانند اختلاف نظرها در مورد فروش محصولات هوآوی و فناوری نسل پنچ سیستمهای ارتباطی چین، نشان میدهد که منافع اقتصادی متضاد میتواند منجر به درگیریهای بیشتر در آینده شود. روابط تجاری در حال تحول میان آمریکا، اتحادیه اروپا و چین، پیچیدگیهای زنجیرههای تأمین جهانی و وابستگیهای اقتصادی را نشان میدهد.
در نتیجه تعامل بین آمریکا، اتحادیه اروپا و چین در روابط تجاری نیاز به برنامهریزی استراتژیک و بررسی دقیق سیاستهای اقتصادی را برجسته میکند. رویکردهای متضاد در تأمین واردات و مدیریت وابستگی، روندهای ژئوپلتیک وسیعتری را منعکس میکند که آینده تجارت بینالمللی را شکل خواهد داد. با تغییرات در چشمانداز اقتصادی جهانی، توانایی این مناطق برای مدیریت وابستگیهای خود برای حفظ ثبات و تقویت همکاری در جهانی بهطور فزاینده پیچیده و بسیار حائز اهمیت خواهد بود.